چند روز پیش، لیست ممنوعالکاری برخی از بازیگران معروف سینمای کشور منتشر شد. گویا این افراد به عنوان سرمایههای اجتماعی مهم شناخته نمیشوند، هر چند برای رسیدن به جایگاهی که دارند، وقت و هزینههای زیادی صرف شده است. چالب اینکه در قوانین کشور حداقل در حال حاضر ممنوعیت شغلی بر اساس دلایل سیاسی یا ایدئولوژیک و یا حتی حجاب گنجانده نشده است.
چند روز پیش، لیست ممنوعالکاری برخی از بازیگران معروف سینمای کشور منتشر شد. گویا این افراد به عنوان سرمایههای اجتماعی مهم شناخته نمیشوند، هر چند برای رسیدن به جایگاهی که دارند، وقت و هزینههای زیادی صرف شده است. جالب اینکه در قوانین کشور حداقل در حال حاضر ممنوعیت شغلی بر اساس دلایل سیاسی یا ایدئولوژیک و یا حتی حجاب گنجانده نشده اما تصمیم به ممنوعالکاری این افراد، به دلیل مسائل سیاسی یا ایدئولوژیک گرفته شده است.
در طول چهل سال گذشته، بسیاری از افراد متخصص نیز به دلایل مشابه ممنوع الکاری شدهاند، اما کمتر کسی از آنها به مشکلات شغلی یا مالی برخورد کردهاند. بسیاری از این افراد توانستهاند با بهرهگیری از تجربیات و دانش خود، سرمایهگذاری خود را در داخل یا خارج از کشور ادامه دهند و موفق شوند. تنها سازمانها و ارگانها، و به طبع دولت، از این تخصصها محروم شدهاند و به لحاظ مالی و زمانی آسیب دیدهاند.
من در دهه نود، پس از سابقه چندین سال کار در اداره کل روابط عمومی فرهنگستان هنر و 5 سال مدیریت این اداره و همچنین معاونت امور نمایشگاهی، از سوی اداره گزینش نهاد ریاست جمهوری اخراج شدم. من در انتخابات ۸۸ و ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی نقش فعالی داشتم، هر چند این تلاش به دلایلی که همه می دانیم به موفقیت نرسید. به همین دلیل از نظر گزینش نهاد ریاست جمهوری ادامه همکاری با فرهنگستان هنر و سایر نهادهای دولتی برایم ممکن نبود. پس از یک وقفه کوتاه، من تصمیم گرفتم که به دنبال مسیر جدیدی بروم و اکنون در کشور دیگری زندگی میکنم.
متاسفانه تعداد افرادی که کشور را ترک میکنند به دلیل حذف افراد متخصص از جامعه بیشتر شده است. این اقدامات به نوعی تبدیل به آپارتاید مذهبی شدهاند و موجب کمتخصصی در سازمانها و ارگانهای دولتی شده است. این امر باعث میشود که افرادی کم مایه و کم تخصص مانند افرادی که ازدانشگاه امام صادق فارغالتحصیل میشوند، به مسئولیتهای مدیریتی دولتی انتصاب شوند و کمتر فرصتی برای افراد با تجربه باقی بماند...