برایم این همه اصرار برای اجرای فروع دین ، حیرت آور است؛ منظورم از فروع دین همان امر به معروف و نهی از منکر است، وگرنه حجاب اجباری که حتی در فروع دین هم نیامده است!
آب سر بالا رفت و قورباغه ابوعطا خواند!
راستش دانستههای من از دین بیشتر از پنجم ابتدایی نظام قدیم نیست، چون بیشتر از آن مقطع سنی خودم را درگیر دین نکردم(چرای آن موضوع مفصل دیگری است). اما برایم این همه اصرار برای اجرای فروع دین ، حیرت آور است؛ منظورم از فروع دین همان امر به معروف و نهی از منکر است، وگرنه حجاب اجباری که حتی در فروع دین هم نیامده است!
حرام اعلام کردن کشف حجاب هم خدشهای به حقیقت موجود وارد نمیکند و فقط حدس ما از لجاجت موجود در حکومت نسبت به مردم را به اثبات میرساند. اما حیرت آورتر از این، انتخابی بودن منکر برای انجام این فریضه فرعی است و اجتناب از «نهی از منکر» برای تذکر به موارد مهمتری مثل ارجح بود حق الناس به «حق الله»! وا حیرتا!.
به عقیده من درد حجاب، درد دینداران نیست، کما اینکه دینداران بسیاری در اطرافیانم هستند که از این بابت دردی ندارند! وقتی به عکسهای دوران کودکی نگام میکنم و دوستی و همنشینی افراد مختلف با پوشش متفاوت را میبینم، مطمئن میشم که این پدیده کاملا من درآوردی است و ربطی به درد دینداران ندارد.
به تظر من مثال حکایت حجاب اجباری مثال همان حکایت پادشاهی است که به پیشنهاد وزیر خود، برای گرفتن مالیات بیشتر، همزمان خارج کردن باد معده را هم جرم اعلام کرد تا افکار مردم به سمت پس گرفتن حق طبیعیشان معطوف شود و بحث مالیات از یادها برود..در مثل مناقشه نیست، اما اختیار به داشتن یا نداشتن حجاب حق طبیعی هر انسان است؛ اعمال زور برای داشتن یا حتی نداشتن حجاب، سلب یک حق طبیعی است. اما نکته اینجاست که با سلب این حق میتوان نظرها را از مسائل مختلفی مثل بیقانونی، بی عدالتی ، تبعیض اجتماعی ، اختلاس ، تخریب محیط زیست و هر منکر دیگری منحرف کرد. در این میان عدهای سیاهی لشگر هم هستند که غافلانه با اوباش مواجب بگیر حکومتی همراه می شوند و ماست پاشی و پاشیهای دیگر رخ می دهد.
غرض از این یادداشت این است که نسبت واقعی ما با حکومت یادمان نرود! چیزی که حقیقت است رعیت و گوش به فرمان بودن حکومت، دولت و مسئولان از صدر تا ذیل نسبت به مردم است، نه برعکس آن. این را هم دین میگوید، هم عقل، هم منطق و هم اخلاق.چند دهه غفلت کردیم، آب سر بالا رفت و قورباغه ابوعطا خواند!