در سفر اخیر، با جاذبه جدید در غرب ایران آشنا شدم. کمی مانده به مرز ایران و عراق، در منطقه #اورامانات ، دهکدهای با نام اورامان تخت وجود دارد که شهرتش را مدیون شخص یا مراسم یا نیایشگاهی به نام پیرشالیار است. شخصی احتمالی که صدها سال پیش در این دهکده میزیسته و در آرامستانی در جوار همان دهکده دفن شده که آرامگاه او محل زیارت زوار و علاقمندان اوست و یا آئین یا شاید نیایشگاهی کهن از دوره #زرتشت یا حتی #میترائیسم .
در سال دو مراسم تحت عنوان «عروسی» برای پیرشالیار برگزار می شود که همچون فستیوال های مشابه در جهان جمعیت بسیاری را به سمت این دهکده کوچک می کشد.
#اورامان یا #هورامان در زبان ساسانی به معنی جایگاه خورشید است. کلمه پیر شالیار از سه بخش پیر+شا+لیار تشکیل شده که هر یک از آنها معنایی جداگانه دارد؛ پیر از دیدگاه آیین میتراییسم به کسانی گفته میشود که توانسته باشند از 7 مرحله طریقت میتراییسم گذشته و آن را پشت سر بگذارند نظیر پیر دایانی، پیر غریبه، پیر کومسی و ... که به 99 پسر اورامان مشهورند. «شا» هم به کسانی گفته میشد که صاحب شان و شوکت و بزرگی بوده و توانسته باشد رضایت مردم را جلب کرده باشد.«لیار» بخش سوم کلمه، به معنای وکیل، یاور و جانشین است.۱
اما در اینکه پیرشالیار که بود اختلاف عمده ای وجود دارد. برخی مورخین او را یکی از موبدان زرتشتی میدانند که ۱۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح میزیسته و دارای کتاب شعری به نام «معرفت پیرشالیار» است که از آن جز ابیاتی باقی نمانده. عده ای دیگر او را #موبد زرتشتی مسلمان شده می دانند و برخی هم کلا او را مسلمان و از سادات می دانند. بعضی ها هم پیرشالیار را دو شخص میدانند که با فاصله تاریخی از هم زندگی می کردند و اولی زرتشتی بوده دومی مسلمان و سادات و عجیب اینکه آنان که بر مزار او شادی میکنند اهل تسنن هستند.
برخی #پیرشالیار را به باورهای زرتشتی نسبت می دهند، چرا که کُردها در نواحی کوهستانی با بهرهمندی از موقعیت جغرافیایی مناسب، همواره بسیاری از باورهای باستانیشان را در اشکال مختلف حفظ کردهاند.
بنا بر باور مردم محلی و پیروان پیرشالیار از دوران کودکی دارای کراماتی ویژه بوده است. مهمترین آنها به داستان شفا یافتن دختر شاه بخارا باز میگردد. گفته میشود شاه بخارا دختری کر و لال داشت که اطبای دربارش از درمان او عاجز شده بودند اما او با شنیدن کرامات پیرشالیار، دختر را به همراه عدهای راهی هورامان میکند.شاهدخت در بدو ورود به روستا شنوا شده و در نزدیکی خانهی پیرشالیار قدرت کلام می یابد. شاه بخارا هم به پاس قدردانی، شاهدخت را به عقد پیرشالیار در میآورد. این موضوع باعث شکلگیری آئینی در کنار مقبرهی او بنام «عروسی پیرشالیار» شده که هر ساله در روستای «هورامان تخت» طی سه روز برگزار میشود و پیروان و گردشگران بسیاری برای برگزاری و دیدن این مراسم به آنجا میروند.۲
برخی از مورخین هم معتقدند مکانی که با نام مقبره پیرشالیار از آن نام برده میشود، در اصل یکی از نیایشگاههای آیین مهر بوده و دورانهای بعد که آیین زرتشت در منطقه گسترده شده به صورت مزار یکی از بزرگان زرتشتی منطقه با عنوان مزار پیر شالیار یا شهریار نام گرفته است.۳
اما عوام بیتوجه به ماهیت پیرشالیار، آنجا را زیارتگاهی برای خود کردهاند، دخیل میبندند و نذر میکنند. رفتاری مشابه با هر آنچه در این کشور رنگ و بوی مذهب میدهد. آئین عروسی پیرشالیار بیشتر به جشنی آئینی چند هزار ساله میماند که یادگار مهریسم و میترائیسم است و نسبتش به شخص و دین بیشتر به رفتار عوامانه شبیه است.
۱.خبرگزاری ایسنا
۲.احسان شاه حسین، فصلنامه صلح برای همه
۳.پیرشالیار، جشن زرتشتی مردم هورامان؛ صادق قیصری
* عکسها رو با موبایل هوواوی گرفتم.