پیرامون بیانیه فرهنگستان هنر برای فیلم عنکبوت مقدس
واکنش های اخیر پیرامون فیلم عنکبوت مقدس ، فيلم تحسين شده در جشنواره كن به گوش همهمان رسیده است. از طرفی تهدید، تکفیر، اعلام انزجار، تهدید و از طرفی تحسین و کف و سوت و هورا برای فیلمی ندیده و پخش نشده! يادآوري مي كنم یکی از شروط شرکت فیلمها در جشنواره کن، عدم شرکت در جشنوارهها و اکران نشدن فیلمهاست!
.
من گرچه خوشحال به دليل دريافت جايزه يك اثر هنري براي هنرمندان كشورم و آورده شدن چندين باره نام ايران در اين رويداد بزرگ جهاني هستم، اما فیلم عنکبوت مقدس را مثل کل جمعیت کشور، منهای عده قلیل هموطنان شرکتکنندگان در جشنواره کن، ندیدم و هیچ قضاوتی خوب و بدی راجع به آن ندارم.
تجربه زيستي ۴۵ سال در شرایط غيرقابل بيانِ و دور از ذهنیت جمهوری اسلامی هم باعث شده این رفتارها و تندرویها برايم غيرعادي نباشد. بارها و بارها دیدهام تخطئه هنرمندان سرشناس و آثار هنری ارزشمند کشور توسط دلواپسان، دگماندیشان و بيهنران داخلی و بهبه و چه چه آثار متوسط يا ضعيف انتقادی توسط اپوزیسیون داخلی و خارجی!
.
اما در بين این همه بيانيه و اظهار نظر و غيره، بيانيهاي چشمانم را گشاد کرد: بیانیه يا يادداشت فرهنگستان هنر در پي تحسين فيلم «عنكبوت مقدس» در جشنواره كن!
راستش بیهودهگویی ها، لاطاعلات و زهرپراکنی همهچیزدانهایی مثل حسن عباسي ، علی اکبر رائفی پور رائفی_پور ، سعيد قاسمي و حسن رحيم پور ازغدي برایم عادی شده؛ نه مهم هست، نه دیگر توجهم را جلب می کند. اما قطعا بیانیه فرهنگستان هنر به عنوان عالیترین نهاد هنری کشور در نظرم عجیب و غیرحرفهای بود!
اينكه عالي ترين نهاد معظم و معتبر هنري كشور چطور همزبان و هم داستان با مداحان و چهرههاي مثلا فرهنگي معلوم الحال و غيره نسبت به فیلم پخش نشده و ندیده ای چنین بیانیهای صادر میکند! فرهنگستان هنر که مسعود فراستي نیست که اعتبار بِرندش به قضاوت آثار ندیده منوط باشد! فرهنگستان هنر نهادي آكادميك است كه تنها توقع از او رفتار آكادميك است! به نظرم شان فرهنگستان هنر پادرمياني و بازگردانن آرامش به اين فضاي متشنج است، نه دامن زدن به آن!
از نظر من حساب فرهنگستان هنر حتي از وزارت ارشاد و سازمان سینمایی و غیره هم جداست. فرهنگستان هنر تنها آکادمی هنر ایران و رابط بین فرهنگ و هنر کشور و دیگر فرهنگستان های هنر جهان است! هر حركت عجولانه و احساسي اين چنيني فقط وفقط باعث خدشه در شخصيت اين نهاد هنري است. شان اثر هنری و شان هنر اجل بر بازی ها و دعواهای سیاسیت! احتمالا شما هم با من موافق هستید که اگر این فرهنگستان بیانیه اي هم صادر نمیکرد، کسی به او خرده نمیگرفت! کما اینکه در همه سالها هم (منهای سالهای حکمرانی علی معلم دامغانی كه اشعار زيادي در واكنش به اتفاقات بيرون سرود!) فرهنگستان دامن خود را به اینگونه موارد آلوده نکرده بود!
همکاران سابقم در فرهنگستان را هوشمند تر از این رفتار می پندارم، هر چند می دانم در دوره ریاست علی معلم دامغانی در فرهنگستان بسیاری از دستآوردهای پیشین از بین رفت و نیروی انسانی غیر فرهنگی یا شبه فرهنگی به بدنه این فرهنگستان نفوذ کردند(این کلمه نفوذ چقدر به این موقعیت میآید!).
تصور من از این بیانیه، انتشار متنی توصیه شده از سوی نهادهای اطلاعاتی و غیرهنری به فرهنگستان است. اما معتقدم گر چه در شعب ابی طالب سال ۱۴۰۱ ایران، تخصیص بودجه به موقع ارگانها از مسائل مهم مديريتي است، اما شان هنر و هنرمند اجل بر همه اينهاست.
تکمله:
پس از گفتگو با چند تن از دوستان، مردد بودم که یادداشت «واکنش مقدس!» را از روی پیج اینستاگرام بردارم یا نه. پس از کلنجار بسیار سرانجام تصمیم گرفتم برای احترام به آزادی بیان و باز بودن باب گفتگو مطلب را پاک نکنم و فقط تکمله ای به آن اضافه کنم. از پاسخ فرهنگستان هنر هم استقبال می کنم و آن را عینا همینجا انعکس خواهم داد.
1- محدودیت تعداد کلمات در اینستاگرام باعث شده نیمی از یادداشت در کامنت منتشر شود. تقاضا می کنم همراهانی که یادداشت را مطالعه می کنند، حتما ادامه آن را هم در کامنت مطالعه کنند.
2- مقایسه فرهنگستان و افراد معلوم الحال از جهت نوع واکنش است، نه محتوا. غرض این است که فرهنگستان هم همان واکنشی را نشان داده که این افراد. وگرنه شان اجل فرهنگستان کجا و فرومایگی این افراد کجا! گلایه هم از این است که رویکرد فرهنگستان به این نوع مقوله ها می بایست آکادمیک باشد، نه ایدئولوژیک.
3- متاسفانه تظاهرات بیرونی اخیر فرهنگستان هنر برای علاقمندانی چون من، تصویر چربش تفکر ایدئولوژیک بر آکادمیک را متبادر می کند. امیدوارم رئیس دانشمند این فرهنگستان با درایت خود بازگشت توازن لازم تسریع بخشند.
4- نگاه سختگیرانه من معمولا در مواردی فوران کرده و بروز و ظهور بیرونی پیدا می کند که از افراد یا مجموعه هایی که به آنها علاقمند هستم یا به آنها باور دارم، گفتار و رفتاری می بینم که از تصور و انتظارات من از ایشان بسیار دور است.
5- فرهنگستان هنر خانه دوم من بوده و هست. همینجا اعلام می کنم که هر چند امکان حضور و فعالیت رسمی من در نهادهای دولتی مسدود شده اما در حال حاضراز امرار معاش حداقلی از طریق باغبانی و فروش گل و گیاه راضی هستم و همچون 10 سال گذشته تمایلی به همکاری با فرهنگستان هنر و دیگر مجموعه های دولتی و حاکمیتی ندارم.